فکر کنم تا چند سال دیگه یه واحد درسی به نام "روش
تحقیق در دنیای مجازی" به برنامه درسی دانشگاهها اضافه بشه. دنیای مجازی یک
مخزن اطلاعاتیست که اگه روشی برای بررسی علمیش پیدا بشه به پیشرفت علومی مثل
فرهنگ شناسی، انسانشناسی، روانشناسی، علوم اجتماعی و ... کمک میکنه. دنیای مجازی
به خصوص در فرهنگ ما جایگاه خاص خودش رو پیدا کرده. این دنیا شاید تنها بستریست که
به ما این اجازه یا امکان رو میده تا خودمون و عقایدمون رو بدون سانسورهای
حکومتی- اجتماعی بیان کنیم. اینکه چقدر از این امکان استفاده میکنیم البته خودش
جای بحث داره.
دنیای
مجازی این چند روز جدا از بحثهای روزمره ما ایرانیها که متاسفانه چیزی نیست جز
گرونی، تحریم، جنگ، اعدام، شکنجه، زندان، انتخابات و .... درگیر بحث داغ برنده شدن
ارمیا، دختر یا خانومیست با حجاب در برنامهای که به نظرم یه برنامه کاملا سرگرم
کنندست . اگه اشتباه نکنم پارسال همین موقع ها بود که لخت شدن گلشیفته فراهانی شده
بود نقل مجلس دنیای مجازی. همسویی عجیبی بین این ۲ اتفاق میبینم. اولین و مهمترینش به نظرم
"زدگی" ما ایرانی هاست. این "زدگی" انگار در جای جای زندگی
فردی و البته گروهی ما نقش داره. نامههای پر از لطف و محبت و از طرفی پر از فحش
و فضاحت به گلشیفته فراهانی هنوز در اینترنت هست. بعضیها گفتن و نوشتن که
گلشیفته یک زن هرجائی تبلیغ کننده زندگی بی بند و بار غربیست و بعضی گلشیفته رو
ساختار شکنی زیر پرچم فمینیسم به حساب آوردن. به قول خودمون همون "هر کسی از
ظن خود شد یار من". این بین، خیلیها فراموش کردن گلشیفته قبل از اینکه
تبلیغ کننده تفکری خاص باشه، هنرپیشه است و ارائه نقش اون بعد از قبولش وظیفه شغلی
گلشیفته. دفتر چهرهها پر بود از جملاتی که خط فکری، اعتقادی و سیاسی افراد رو
مشخص میکرد. کوچه بازاریه جنسیت زده نوشته بود: اگه مادر یا خواهر خودتون لخت
میشد خوشتون میوید؟ روشنفکر اصلاحی نوشته بود: من به تساوی بین زن و مرد اعتقاد
دارم ولی با این حرکت خواست چیو نشون بده، گلشفته اگر حتی مرد بود من باز مخالف
بودم!!
روشنفکر جنبش زده هم نوشته بود: نامت برای همیشه
در میان فمینیستهای ساختار شکن به ثبت میرسد.
حالا نوبت رسیده به ارمیا. اینجا هم مخالفان و موافقان
به دسته و گروههای مختلف تقسیم میشن. گروه موافق عاشق حجب و حیا در صدای ارمیاست.
"نه مثل این دختره ندا که زنانگی نداره همش مثل مردا داد میزنه". عاشق
این چشمان آبی هستن که این زن داره، حالا صدا نداره اشکال نداره. مهم "ایمان
قویه".
گروه دیگه میگن بینین، کی گفته حجاب زندگی فردی و
اجتماعی شخصی زن رو محدود میکنه؟ اسلام به روزترین دین دنیاس، اصلا کجای قرآن
نوشته زن نباید آواز بخونه؟
گروه سفت و سخت مخالف حضور با حجابها در عرصههای
اجتماعی هم، یهجور تداعی کننده طرز تلقی گشت جمهوری اسلامی از آزادی فردی هستن.
حالا گشت میگفت به زور سرت کن اینا دوست دارن مثل شاه فقید به زور از سر بکشن.
یعنی تفکر متعلق به سال ۱۳۱۴، دیگه
خودتون حساب کنین ببینین میشه چند سال پیش. همین چند روز پیش شد ۱۳۹۲.
گروهی ملو تر فکر میکنن و فقط مشکلشون تعارض آشکار بین
حجاب و آواز خوندن ارمیاست. این تعارض رو نمیفهمن خوب. همین گروه اما تعارضی بین
نماز خوندن مثلا مادرشون با لاک، یا انداختن سفره ابوالفضل خودشون با دامن کوتاه
نمیبینن. شراب میخورن ولی گوشت خوک نه.
گروه روشنفکر سیاسی داخل وطنی که کاملا اتفاقی از اصلاح
طلبها دفاع میکنه در سایت کلمه مینویسه، ارمیا اسمش نمیدونم چی چی مشایخِ و
مجاهد. یعنی شما مجاهد بودی اجازه نداری آواز بخونی ولی هیهات که چرا
اصلاحطلب هارو به خاطر تفکر سیاسی زندانی کردن. یعنی اصلاحطلب بلی، مجاهد،
بهائی، چپ، سلطنت طلب، و اینا دیگه نه.
روشنفکر ، جنبشی مخالف نظام اینطرف آب، اعتقاد داره این
شبکه "من و تو" مال جمهوری اسلامیه. مگه میشه جز تلویزیونهای وزین لوس
آنجلسی کسی بتونه بدون کمک مالی از رژیم، برنامه بسازه با این همه مخاطب؟؟؟
کنسرتهای گوگوش هم جز در عید سعید باستانی تحریم میشن.
نقطه مقابل هم روشنه، پول رسانه "من و
تو" رو سنا میده. مثل رادیو فردا، رادیو جوان و ..... اینجوری توجه مردم رو
از مسائل مهم سیاسی به جلفیات امپریالیستی جلب میکنن تا جنبش به خواب بره و مردم
از مطالباتشون عقب نشینی کنن. نگاه که نمیکنن فقط برای اینکه تحلیل بنویسن میبینن.
ما نسلی شدیم که دچار "زدگی" شده. دین زده،
سیاست زده و شاید بیشتر از همیشه ارزش زده. نگاه کردن برای نگاه کردن، بودن برای بودن در لحظه و به نظرم لذت بردن از برنامهای تفریحی برای لذت بردن، معنی
کمرنگ تری داره تا ارزشی که آخر کار روی اون میذاریم. این نگاه ارزشی همراه با بغض
و غرض شخصی نمیذاره از اون اتفاق لذتی ببریم و حتی باعث میشه از تحلیل اصولی
یک پدیده یا اتفاق که واقعا چرا وقتی کسی صداش خوب نیست رای میاره، عاجز بمونیم.
۵ نظر:
حالا می رسیم به مقایسه ی گلشیفته و ارمیا ... من هم مطالب نوشته شده در مورد گلشیفته و ارمیا را خواندم و فقط خواندم . اما برای من خواننده صرف ( بدون اینکه بگویم که نظر من چیست که اصلن مگر مهم است که چیست ؟ ) بین ارمیا و گلشیفته فرق بزرگی بود . وقتی از گلشیفته سوال کردند در مورد علت گرفتن آن عکس ها و عکس العمل مردم او در جواب گفت که این کار حرفه ای بوده و پشتش هیچی نبوده . نه فصد ثابت کردن چیزی را دارد و نه رد کردن چیزی . نه در حمایت از کسی یا گروهی این کا را کرده و نه در مقابله با آنها . و تا آنجا که من یادم میاید لخت شدندش را به زنان ایران تقدیم نکرد ... کاری که ارمیا کرد . بعد از برنده شدن گفت که من برنده شدنم را تقدیم می کنم به تمام زن های ایرانی که می خواهند در عین حال اینکه سنت ها و عقاید خودشان را حفظ می کندد در عرصه خوانندگی هم شرکت کنند ( نقل به مضمون ) ... اینجا بود که دیگر زور داشت . جدی جدی هم زور داشت . اصلن ارمیا نامی با آن قد و قواره کی هست که بخواهد چیزی را به زنان ایرانی تقدیم کند و خودش را برآورد زنان ایرانی بداند ؟ می فهمی چه می خواهم بگویم ؟ گلشیفته اگر کاری کرد برای خودش کرد . خودش را نماد کسی ندانست و به کسی نبست . این خانم بست ( البته من همین جا از گلشیفته معذرت می خواهم که این دو را در یک کفه گذاشتمم از نظر ارزش هنری ) .
اما در کل با این نظرت که گفتی می شود جامعه را از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی و حتی روانشناسی و غیره بررسی کرد کاملن موافقم . نه تنها در مورد عکس العمل به برنده شدن ارمیا که حتی از روز اول می شد نشست یک گوشه و نگاه کرد اگر قرار به درآوردن آمار درست بود , میشد( با توجه به همه گیر بودن ماهواره در ایران , علی الخصوص این شبکه و این برنامه )آماری نزدیک به صحیح استخراج کرد بدون اینکه شخصن پرسشنامه ای دست مردم داده باشی . می شد مردم را کاملن در شرایط طبیعی و بدون ترس بررسی کرد ... مثلن ؟ اینکه هنوز در ایران ایل و عشیره برای مردم مهم است و مردم حتی بدون اینکه فکر کنند که هم ایل و عشیره شان بهترین است یا نه ( که نه حتی بهترین , شاید مزخرف ترین هم باشد اما چون هم ایل و هم عشیره ماست پس هرچه هست خوب خوب است ) با تعصب تمام هم ایل و عشیره شان را انتخاب می کنند . یا اینکه مشکل اصلی ما مثلن کسانی نیستند که به خاطر هم عشیره بودن با امیر بهمن به او رای می دهند بلکه کسانی هستند که اصلن رای نمی دهند اما در آخر شاکیند ( شاید هم برایشان مهم نیست و فقط قرقر ی می کنند ) که چرا این بابا همینطور دارد بالا می اید ؟ یا اینکه چقدر مردم ما هنوز هموفبیا دارند ( هرچند که بخشی از آنها خودشان اینچنینند ) !
باز هم حرف داشتم در این مورد اما آلان افکارم جمع و جور نیست . ببخشید بابت پراکنده نویسی . راستی , هیچ کدام از " نظر به عنوان " های این پائین به کار من نیامد . من از فیسبوک یک دوست عزیز رسیدم اینجا پس لاجرم ناشناس نام گرفتم :)
آذر
به جدم قسم من 4 تا نظر گذاشتم نه 3 تا... نگو که پرید !
آذر جان، ممنون برای نظری که دادی. راستش من منظورم مقایسه گلشیفته و ارمیا نبود بلکه رویکرد نقدهایی بود که درباره حرکت این ۲ نفر تا حالا نوشته شده که خیلی جاها به نظرم اصلا نقدی انجام نشده. دوم هم این همهچیز رو با همهچیز قاطی کردنه.
از این بگذریم، من متاسفانه قسمت آخر برنامه رو هنوز هم نرسیدم که ببینم و این تقدیم جایزه رو از دست دادم، نمیدونم دقیقا چی گفته ولی اگه مبنای حرفم رو حرف تو بگیرم، نمیفهمم چه اشکالی داره که این برد رو تقدیم کنه به تمام زنانی که میخوان سنتها و عقایدشون رو حفظ کنن و آواز هم بخونن؟ تقدیم یک کادو فکر نکنم خیلی به قده و قواره یا "کسی" بودن تقدیم کننده کادو ارتباطی داشته باشه. من و تو اگر رویکرد مشابه داریم نسبت به سنت و عقاید میتونیم کادوی ارمیا رو قبول یا رد کنیم، اگرم نداریم که کلا منظورش ما نبودیم، ناراحتی و خوش حالی هم نداره. این زوری رو که گفتی من راستش اصلا نفهمیدم. نگفته من نماینده تمام زنان ایرانم یا برآورد اونها، فقط گفته من رسیدم به جایی و دوست دارم که بقیه هم اگه نرسیدن با این جایزه حس کنن که میرسن، اینکه بد نیست!!!
چیزی که من دوست ندارم یا بهتر بگم مارو اذیت میکنه (این اصلا نقد نیست فقط یه حسه) وسط "مدرن و سنتی بودن" گیج خوردن و ندونستنه تکلیفه. البته و ۱۰۰ البته که خودم هم درگیرشم. برام ولی یه ارزشه و نبودش در خودم و در زنان سرزمینم اذیت کنندست (به درستی یا غلطی ارزش کار ندارم فقط وجود این ارزش ذهنی مهمه). آدمهای مثل ارمیا این واقعیت رو زنده جلوی چشمم نگاه میدارن و این باعث میشه که من به عنوان یه آدم اذیت بشم ولی این حسها هیچ کدوم به حق تقدیم کادوی ارمیا نداره. ارمیا میتونه صبح تا شب کادو تقدیم کنه و این حقشه. ما اگه کمی به خودمون، مادر، خواهر، خاله و دختر خاله خودمون نگاه کنیم روزی میلیونها ارمیا میبینیم، جالبه که این اذیت کننده نیست ولی ارمیا خون همه رو به جوش میاره و باعث میشه که ما بهش حمله کنیم.
به هر حال بودن انسانهای مثل ارمیا و گلشیفته، برنامهای مثل آکادمی گوگوش و بحثهای بین ما خیلی خیلی خوبه و این برای من خوش حال کنندست. باز هم مرسی که نوشتی.
ارسال یک نظر