رشید صبر میکنم تا هوا خوب
بشه و میام اصفهان !!!
"دستگاه مشترک مورد نظر
خاموش است". این جمله رو چند روزه هزار بار شنیدم. باورم نمیشه که گوشی رو
برنمیداری، باورم نمیشه پیامکم رو جواب نمیدی. میگفتی یکی از بدترین توهینها
به شعور خواننده، چاپ خبر غیر واقعیست. نمیدونی چقدر دلم میخواست که اینبار به
شعور من هم توهین بشه و این خبر دروغ باشه. آخه قرار بود آخر تیر بیایی تهران،
گفتی درگیرم تو بیا. منم گفتم هوا بهتر بشه میام. هوا هنوز بهتر نشده خوب، چرا
منتظرم نموندی !!! رفتنت برای جامعه روشنفکری دردناکِ ، برای جامعه خبر نگاران یه
فاجعه، برای دفتر تحکیم یه غم بزرگ..... برای من انسان عادی اما کم شدن یه
انسانِ انسان، از روی این خاکِ همیشه خاک خوردس. مثل تو دیگه کمیاب نشده عزیزم، نایاب
شده، نایاب.
میگفتی بنویس. میگفتم بابا
جان من نه نویسندم، نه خبرنگار و نه اینکه بلدم اینکارو، فارسیمم که داغون. میگفتی همین حرفارو بنویس، همین هارو که به من میگی. میگفتم
رشید من زور بحث و جدل ندارم، تازه اینا بحث نمیکنن فقط جنگ اعصاب راه میندازن.
میگفتی از توی همین هاست که فکر ساخته میشه. مسخرت میکردم میگفتم بابا بچه
مثبت و تو میخندیدی. دفتر
چهره هارو بدون هیچ ناراحتی بستم، نمیدونی الان چقدر متاسفم که نوشتههای تو هم
باهاش رفت. مونده چند تا ایمیل که توشون دنبال صدات میگردم، دنبال حضورت، دنبال
اون همه آرامش وجودی که داشتی و اون همه عشق به این مردم.
مرگ حق، رفتن سفری هزار بار
پیموده شده و غم از دست دادن عزیز حقیقتی تلخ. همهٔ اینارو میدونم ولی رفتنت رو
باور ندارم. به قول خودت: "کجایی رفیق نادیده اما خیلی عزیز؟" منم میگم:
همین اطرافم رشید. صبر میکنم تا هوا خوب بشه و میام اصفهان !!!