بین راه، تا به زمین
برسند، باهم پچ پچ میکنند، همدیگر را قلقلک میدهند، میخندند و برای دخترک پشت شیشه دست تکان میدهند. انگشتان سرد نگاه دخترک را لیوان چای گرم میکند. بوی هل با بخار چای
بلند میشود و به صورتش میخورد. یک قلپ چای گرم و یادِ آهنگِ قرچ قرچ برفِ زیر
پایش، دلش را گرم میکند.
برف، چای گرم، نگاه از پشت پنجره یعنی سادگی
و زندگی.
سادهترینها هنوز زیبا ترینند، کاش یادش نرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر