تو قمه میکشی، تو آرزوی بر دار شدن قمه کش را میکنی، تو دار میسازی، تو همراهی میکنی تا پایِ دار، تو میروی به تماشای دار، تو می کشی زمینِ زیر پای دار
و تو خفه شده مینشینی به درد دار.
فردا نوبت دار فتوا دهنده است. تو خودت همراهی میکنی تا پای دار،
تو زمین میکشی از زیر پایِ دار، تو میروی به تماشا و تو باز می نشینی به درد دار.
حالا دوباره از اول....
چه تهوع آور همه مثل هم
هستیم. چه تهوع آور همه همانیم که بودیم. ما به اندازه تولد تاریخمان بر دار مانده
ایم و گندیده ایم. ایکاش میشد این تعفن را دار زد.
می
بینی !!! باز هم دار....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر